اصولاً عادات کاربران در وب با عادات مشتریان در یک فروشگاه تفاوت چندانی ندارد. بازدیدکنندگان به هر صفحه جدید نگاهی می اندازند، بخشی از متن را اسکن می کنند و روی اولین پیوندی که مورد علاقه آنهاست یا به طور مبهمی شبیه چیزی است که به دنبال آن هستند، کلیک می کنند. در واقع، بخش های بزرگی از صفحه وجود دارد که حتی به آنها نگاه نمی کنند.
اکثر کاربران چیزی جالب (یا مفید) و قابل کلیک را جستجو می کنند. به محض پیدا شدن برخی از نامزدهای امیدوارکننده، کاربران کلیک می کنند. اگر صفحه جدید انتظارات کاربران را برآورده نکرد، دکمه بازگشت کلیک می شود و روند جستجو ادامه می یابد.
کاربران از کیفیت و اعتبار قدردانی می کنند. اگر صفحه ای محتوای باکیفیت را در اختیار کاربران قرار دهد، آن ها حاضرند محتوا را با تبلیغات و طراحی سایت به خطر بیاندازند. به همین دلیل است که وبسایتهای نه چندان خوب با محتوای باکیفیت در طول سالها ترافیک زیادی کسب میکنند. محتوا مهمتر از طرحی است که از آن پشتیبانی می کند.
کاربران نمی خوانند، آنها اسکن می کنند. با تجزیه و تحلیل یک صفحه وب، کاربران به دنبال نقاط ثابت یا لنگرهایی می گردند که آنها را از طریق محتوای صفحه راهنمایی می کند.
کاربران وب بی حوصله هستند و بر رضایت آنی پافشاری می کنند. اصل بسیار ساده: اگر وب سایتی نتواند انتظارات کاربران را برآورده کند، طراح در انجام کار خود به درستی شکست می خورد و شرکت ضرر می کند. هرچه بار شناختی بیشتر باشد و ناوبری کمتر بصری باشد، کاربران تمایل بیشتری به ترک وب سایت و جستجوی جایگزین دارند. [JN / DWU]
کاربران انتخاب های بهینه ای انجام نمی دهند. کاربران سریع ترین راه را برای یافتن اطلاعات مورد نظر خود جستجو نمی کنند. آنها همچنین صفحه وب را به صورت خطی اسکن نمی کنند و به طور متوالی از یک بخش سایت به بخش دیگر می روند. در عوض رضایت کاربران آنها اولین گزینه معقول را انتخاب می کنند. به محض اینکه پیوندی را پیدا کنند که به نظر می رسد ممکن است به هدف منجر شود، شانس بسیار خوبی وجود دارد که بلافاصله روی آن کلیک شود. بهینه سازی سخت است و زمان زیادی می برد. راضی کردن کارآمدتر است.
کاربران از شهود خود پیروی می کنند. در بیشتر موارد، کاربران به جای خواندن اطلاعاتی که یک طراح ارائه کرده است، درهم میروند. به گفته استیو کروگ، دلیل اصلی آن این است که کاربران اهمیتی نمی دهند. «اگر چیزی را پیدا کنیم که کار می کند، به آن می چسبیم. برای ما مهم نیست که بفهمیم کارها چگونه کار می کنند، تا زمانی که بتوانیم از آنها استفاده کنیم. اگر قرار است مخاطبان شما طوری رفتار کنند که شما در حال طراحی بیلبورد هستید، بیلبوردهای عالی طراحی کنید.
کاربران می خواهند کنترل داشته باشند. کاربران می خواهند بتوانند مرورگر خود را کنترل کنند و به ارائه داده های ثابت در سراسر سایت تکیه کنند. به عنوان مثال، آنها نمیخواهند پنجرههای جدید بهطور غیرمنتظره ظاهر شوند و میخواهند بتوانند با دکمه «بازگشت» به سایتی که قبلاً بودهاند برگردند: بنابراین تمرین خوبی است که هرگز پیوندها را در پنجرههای مرورگر جدید باز نکنید .
طبق قانون اول قابلیت استفاده کروگ، صفحه وب باید واضح و قابل توضیح باشد . هنگامی که شما در حال ایجاد یک سایت هستید، وظیفه شما این است که از شر علامت های سوال خلاص شوید – تصمیماتی که کاربران باید آگاهانه اتخاذ کنند و مزایا، معایب و جایگزین ها را در نظر بگیرند.
اگر ناوبری و معماری سایت شهودی نباشد، تعداد علامتهای سوال افزایش مییابد و درک نحوه عملکرد سیستم و نحوه رسیدن از نقطه A به نقطه B را برای کاربران سختتر میکند. ساختار واضح، سرنخهای بصری متوسط و به راحتی قابل تشخیص است. پیوندها می توانند به کاربران کمک کنند تا مسیر خود را به سمت هدف خود بیابند.
بیایید به یک مثال نگاهی بیندازیم. Beyondis.co.uk ادعا می کند که "فراتر از کانال ها، فراتر از محصولات، فراتر از توزیع" است. یعنی چی ؟ از آنجایی که کاربران تمایل دارند وبسایتها را مطابق با الگوی «F» کاوش کنند، این سه عبارت اولین عناصری هستند که کاربران پس از بارگیری آن در صفحه مشاهده خواهند کرد.
اگرچه طراحی به خودی خود ساده و شهودی است، اما برای درک اینکه کاربر در مورد صفحه چیست، نیاز به جستجوی پاسخ دارد. این همان علامت سوال غیر ضروری است. این وظیفه طراح است که مطمئن شود تعداد علامت های سوال نزدیک به 0 است. توضیح تصویری در سمت راست قرار می گیرد. فقط تبادل هر دو بلوک قابلیت استفاده را افزایش می دهد.